نکته ای که من متوجه اش نمیشم اینه که:
چرا باید برای شهادت امام هامون ناراحت باشیم؟ مگه توی اعتقادات ما نیست که کسی که شهید میشه در اصل تازه متولد شده؟ مگه غیر از این هست که توی جنگ اکثرا دوست داشتند شهید بشوند؟ و اونایی که شهید میشدند لحظه های آخر شاد بودند و اونایی که شهید نمیشدند غمگین؟

مگر خداوند نفرموده که : آنهایی که شهید میشوند را نکنه مرده بپندارید.. بلکه انها زنده هایی هستند که میزبانشان خدا هست...

چرا رفتن شخصی به جای هزاران برابر بهتر از اینجا باید ناراحت بشیم؟
مگه نهایت زندگی غیر اینکه باید بمیریم؟ حالا یک نفر شهید بشه که بینهایت بهتره...

اصلا باید به امام تبریک گفت بجای تسلیت...

کلا روی این موضوع من خیلی گیج هستم...

جواب اجمالی که بدست آوردم رو در ادامه مطلب نوشتم..

نتیجه اجمالی که بعد از کلاس مباحثه ای بین من و دوستان قرار گرفت بشرح زیر میباشد:

درسته که شهادت برای یک امام شیرین تر از شیرینی هست... اما این مسئله تنها از نظر فردی اینگونه هست... اما از نظر اجتماعی به هیچ وجه اینگونه نیست تلخ تر از زهر هست... چرا که در نبود یک شخص عالم بزرگ و پیشوا در میان یک جامعه کسی که ضربه میبینه جامعه هست نه اون شخص... برای مثال اگر خورشید تابشی به زمین نده، خورشید هیچ ضرری نمیبینه بلکه این زمین هست که ضرر میبینه...
نکته ی بعدی که در عزاداری ها وجود داره اینه که، عزاداری ها شور مخصوص به خود را دارند که همین شور ها را اگر در مسیر درست قرار دهیم و با چاشنی معرفت ائمه قرار دهیم نتایج بسیار زیادی در خود دارد...
نکته ی بعدی زنده نگه داشتن یاد امامان و شهدا و راهشون هست... گرچه بایستی همیشه یاد آنهارا زنده نگه داشته باشیم اما این ایام جلوه بهتری در خود دارند...

از تمامی دوستانی که در این مطلب نظر دادند و نظرات خود را برای من بازگو کردند متشکرم...

اعضای کلاس مباحثه : ( جابر رمضانی، علی رضا رمضانی ، حسین نظری ، مرتضی نظری )